اکتبر
17

شش زنگی ﮐﻪ ﺑﺸﺮ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﻫﺰﺍﺭ ﺳﺎﻟﻪ ﺍﺵ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﮐﺮﺩ!

ﺍﻭﻟﯿﻦ زنگ ﺭﺍ ﮐﻮﭘﺮﻧﯿﮏ در ۱۵۵۰ میلادی ﻧﻮﺍﺧﺖ:
ﺍﻭ ﺛﺎﺑﺖ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﺯﻣﯿﻦ ﻣﺮﮐﺰ ﮐﺎﺋﻨﺎﺕ ﻧﯿﺴﺖ، بلکه ﺳﯿﺎﺭﻩ ﺍﯼ ﮐﻮﭼﮏ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﮔﺮﺩ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﻣﯽﮔﺮﺩﺩ.

دومین زنگ را نیوتن در ۱۷۰۰ میلادی نواخت:
او نشان داد که هیچ نیروی غیبی و هوشمندانه ای موجب سقوط اجسام و حرکت سیارات و شهاب سنگها و کهکشانها نمی شود. تنها نیروی جاذبه است که نه هوشمندانه کار می کند و نه برنامه ریزی شده.

سومین زنگ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﻭﯾﻦ در ۱۸۵۰ میلادی ﻧﻮﺍﺧﺖ:
او ﺑﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﮐﻪ “ﺍﺷﺮف ﻣﺨﻠﻮﻗﺎﺕ” ﻧﺎﻣﯿﺪﻩ می شد، نشان ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﭼﻨﺪﺍﻥ ﺍﺧﺘﻼﻓﯽ ﺑﺎ ﺳﺎﯾﺮ ﺟﺎﻧﺪﺍﺭﺍﻥ ندارد و در اثر تغییر و تکامل موجودات دیگر به وجود آمده است.

چهارمین زنگ را نیچه در ۱۹۰۰ میلادی نواخت:
او گفت که هیچ نجات دهنده غیبی وجود ندارد. تنها انسان است که می تواند نجات دهنده خود باشد. او گفت: ”ایمان مذهبی یعنی اینکه نمی خواهم بپذیرم حقیقت چیست؟ انسانها نمی خواهند عقایدشان را تغییر دهند، چون که نمی خواهند توهماتشان تخریب شوند.”

پنجمین زنگ ﺭﺍ ﻓﺮﻭﯾﺪ در ۱۹۰۰ میلادی ﺯﺩ:
ﺍﻭ ﺍﺛﺒﺎﺕ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﻋﻘﻞ، ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ اﻧﺴﺎﻥ ﻧﯿﺴﺖ، ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻭ ﮔﻔﺘﺎﺭ ﺑﺸﺮ ﺳﺮﭼﺸﻤﻪ مهمتری ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺁﻥ افکار ﻧﺎﺧﻮﺩﺁﮔﺎﻩ ﺍﺳﺖ.

ششمین زنگ را راسل در ۱۹۵۰ میلادی نواخت:
او به ما آموخت “از اینکه عقیده ای متفاوت با اکثریت داشته باشید، نترسید. بسیاری از عقاید که امروز مورد قبول اکثریتند، زمانی مورد مخالفت اکثریت بوده اند. اگر پنجاه میلیون نفر هم عقیده احمقانه ای داشته باشند، باز هم آن عقیده احمقانه است.”

آزادی نه دادنی است نه گرفتنی. بلکه آموختنی است برای همین است که خیلی ها از آن گریزانند. چون یاد گرفتن برایشان مشکل است. با دوپینگ و یک شبه نمی شود، جهان اولی شد. راه آزادی و پیشرفت نه از خیابانها و با مشتهای گره کرده بلکه از آرامش کتابخانه ها می گذرد. برای همین است که در جهان سوم که نا امنی فراوان است، امن ترین مکانها برای عنکبوتها، کتابخانه ها هستند. زنگها را کوپرنیک و داروین و… سالهاست که نواخته اند، اما بسیاری در برابر بیدار شدن از خود مقاومت نشان می دهند و ظاهراً به این کار خود، افتخار هم می کنند…

هیچ دیدگاه

دیدگاهتان را بفرستید

دیدگاهی داده نشده است.

خوراک دیدگاه ها  

دیدگاهتان را بیان کنید.