آوریل
08
تصمیم
روزی با دوستم از کنار دکه روزنامه فروشی رد می شدیم.
دوستم روزنامه ای خرید و مودبانه از مرد روزنامه فروش تشکر کرد، اما آن مرد هیچ پاسخی به تشکر او نداد !
همانطور که دور می شدیم به دوستم گفتم: “چه مرد عبوس و ترشرویی بود !”
دوستم گفت: او همیشه این طور است !
پرسیدم: پس چرا تو به او احترام می گذاری ؟!
دوستم با تعجب گفت: “چراباید به او اجازه دهم که برای رفتار من تصمیم بگیرد ؟”
هیچ دیدگاه
دیدگاهتان را بفرستیددیدگاهی داده نشده است.