فوریه
26
غـار
بیا به غار برگردیم!
به بدویترین بوسهها که بوی عقدنامه و مهریه نمیدادند…
تا عریانی،
زننده به حساب نیاید و زیباترین هدیهی جهان
آتشی باشد که یک روز را صرف روشن کردنش کنم برای تو…
بیا به غار برگردیم!
به روزگاری که مایکروویو و تلویزیون را نمیشناخت و در آن رنگینکمان اتفاقِ بزرگی بود؛
دندان درد خدا را به یادِ ما میآورد
و پیدا کردنِ غذا سفری عظیم به حساب میآمد
که به عشق یک لبخندت تن میدادم به آن…
بیا به غار برگردیم تا تماشای مهتاب
اثری هم پای دیدنِ فیلمهای برتولوچی داشته باشد
و سینهریزی از گوش ماهیها
که به دستان خود از ساحل گرد آورده باشمشان با سِتی از برلیان برابری کند…
تصویری از تو را بر دیوار غارمان خواهم کشید
تا باستان شناسان هزار هزارهی دیگر بدانند
انسان کدام عصر، نخستین کاشفِ عشق بود!
هیچ دیدگاه
دیدگاهتان را بفرستیددیدگاهی داده نشده است.