آگوست
20
درد دارد ….
درد دارد همخانه ای داشته باشی که تو را نه می بیند،
نه می شنود،
نه می بوید،
نه می خواند،
و تو برای دیده شدن
و شنیده شدن،
به هر دری بزنی برای رسیدن به
“بوسه ای از سر عشق”
تمام دار و ندارت را بدهی.
گاه دست به دامان خدا شوی و در حسرت نمازی بی شک سجاده را پهن کنی.
گاه دست به سوی رویاهای نامشروع دراز کنی و بعد….
خودت را سنگسار و شب ها مچاله در خودت.
روی دیوار بی ستاره ی روبه رو ،
در پی بیتی محزون برای سنگ مزارت به خواب روی.
آخ که سال هاست تمام زندگی ام درد می کند….
هیچ دیدگاه
دیدگاهتان را بفرستیددیدگاهی داده نشده است.