هشت راه برای باز کردن هدیههای خداوند
Eight ways to unpack God’s gifts
خداوند به همۀ ما هدیههایی داده است به نام استعداد ویژه! این هدیهها بینظیرند. به همین خاطر است که گفته شده منتظر دیگر معجزات نباشید، شما خود یک معجزه هستید! یک معجزۀ الهی که باید به وقوع بپیوندید! اما صد افسوس که خیلی از این هدایا تا انتهای عمر باز نمیشوند و همچنان بسته باقی میمانند.
هرکسی استعدادی دارد. شاید استعداد شما این باشد که بتوانید با چند جمله، دیگران را شاد کنید. تقریباً از همۀ استعدادها میشود به یک زندگی خوب رسید. کلید کار این است که آن استعداد پنهانتان را پیدا کنید و بعد آن را به شکل یک کسب وکار اصلی یا فرعی در بیاورید. متأسفانه خیلی ها در پیدا کردن استعداد درجا میزنند.
در ادامه هشت تکنیک کلیدی برای شناسایی و باز کردن هدیههای ناب خداوند را به شما معرفی میکنیم.
۱- تکنیک توجه به ایکاش دیگران
ما چون ماهی ای هستیم که در آب زندگی میکند و نمیداند که آب چیست. دانستن استعدادمان مثل شناخت ماهی از آب است. بهترین استعدادهای شما با اینکه خیلی طبیعی هستند اما شناختنشان سخت است. میتوانید از گروهی از دوستان و نزدیکانتان، چه متعلق به گذشته و چه حال، استفاده کنید و از آنها بپرسید که به نظرشان در کاری خوب هستید.
به چیزهایی فکر کنید که به طور طبیعی انجام میدهید و بقیه میگویند، “کاش میتوانستم من هم اینکار را به خوبی تو بکنم”. اینکار را همان استعداد ذاتی خود بدانید. به حرفهای کسانی که میشناسید گوش کنید. شاید ندانید که چه کارهایی را میتوانید خوب انجام دهید اما آنهایی که میشناسید حتماً میدانند. دفعه بعد که کسی چیزی درموردتان به شما میگوید، از آن سرسری نگذرید، آن کار را دنبال کنید.
یک تجربه:
من برای پیدا کردن توانایی منحصر بفردم، سوالی را برای همه دوستان، اعضای خانواده و همکارانم میفرستادم و از آنها میخواستم بگویند که چه چیزی من را فردی خاص میکند. اکثر آنها جواب دادند و من همه پاسخها را نگه داشتم. بین همۀ آنها پاسخهای مشترکی پیدا کردم که باعث شد بتوانم استعداد پنهانم را کشف کنم.
۲- تکنیک گوش دادن به ندای درون
هر چیزی که بیشترین رضایت را به شما میدهد به احتمال خیلی زیاد همان استعداد ذاتی شماست. بهترین راه برای کشف استعداد پنهان این است که فکر کنید به چه کارهایی علاقه دارید. چه کاری را همیشه دوست داشتید انجام دهید، اما تا حالا اقدام نکردهاید؟ کدام کار که دیگران انجام میدهند را میبینید و دوست دارید که شما هم میتوانستید آن کار را بکنید. مهمترین نکته در کشف استعداد این است که به کارهایی فکر کنید که دوست دارید.
یک تکنیک جالب، کشف استعداد در روزنامه است! کدام قسمت از روزنامه یا مجله را بیشتر دوست دارید؟ بخش فیلم، مسافرت، ورزش، سلامتی یا سیاست؟ ممکن است استعدادتان در این قسمت پنهان شده باشد.
تجربه:
من به ندای درونم گوش دادم و دیدم که از سه چیز لذت میبرم. کمک کردن به دیگران، امور معنوی و مهارتهای زندگی و تکنیک های مهارت های زندگی، سخنرانی کردن برای تأثیرگذاری عمیق بر روی آدمها. بنابراین در طی یک برنامه چهار ساله تمام مقدمات لازم را برای آنکه یک مدرس و مشاور مهارتهای زندگی شوم، فراهم کردم.
۳- تکنیک خروج از قلمرو، چیزهای متفاوت را امتحان و تجربه کنید
کارهای مختلف، تجربیات متفاوت باعث میشود که استعداد پنهانتان، پدیدار شود. فقط باید زود بفهمید که در کدام کارها استعداد ندارید و آن را کنار گذاشته و وقتتان را هدر ندهید.
بهترین راه برای پیدا کردن استعدادهای پنهان این است که کارهایی کاملاً جدید انجام دهید. چتربازی را امتحان کنید، بروید کنار ساحل بزنید زیر آواز، برای دیدن مکانی بروید که هیچ چیز درمورد آن نمیدانید، برای همکاری با یک سازمان مردمی داوطلب بشوید. عضو یک گروه جدید بشوید. فعالیتهای خیریه را شروع کنید. به یک کلاس جدید بروید.
دیوارهای قلمرو آسایشتان را بشکنید و مطمئن باشید که با اینکار چیزهایی در خودتان پیدا میکنید که هیچ وقت فکرش را هم نمیکردید.اگر جوان و کم تجربه هستید این تکنیک به شدت توصیه می شود.
تجربه:
من یکبار در یک گروه مردمی عضو شده بودم و در یک پروژه ضربتی شرکت کردم. بعد از اتمام پروژه، اکثر همکارانم به من میگفتند که تو فرد توانمندی در مدیریت بحران هستی و میتوانی در سختترین شرایط به دیگران امید و آرامش تزریق کنی و خودت هم تصمیم منطقی میگیری و این شروعی شد برای زندگی جدید من!
۴- بازگشت به دوران کودکی
به یاد بیاورید که وقتی در زمان کودکی، ترجیحاً قبل از هفت سالگی، چه تخیلاتی داشتید؟ آیا آن موقع وانمود میکردید که معلم هستید، یا همیشه چیزهایی میساختید، یا برای عروسکهایتان لباس میدوختید، یا به مداوای حیواناتتان میپرداختید؟ باید به یاد بیاورید که در آن سنین که تحتتأثیر هیچکسی نبودید و خود درونی تان بسیار پر رنگ تر از ذهن آگاه تان بوده، درمورد چه چیزهایی خیال پردازی میکردید؟
۵- تکنیک کارهای ساده برای شما، سخت برای دیگران
همه ما فکر می کنیم کارهایی را که خوب انجام می دهیم کارهای ساده ای هستند، به همین خاطر ارزش و اعتبار چندانی برای آنها قائل نیستیم و برعکس به چیزهایی ارزش میگذاریم که انجام دادن آن برایمان دشوار است و برای بقیه افراد ساده است. وقتی انجام کاری برای تان ساده است این احتمال وجود دارد که خوب هم انجامشان میدهید و آن هایی که برایشان انجام آن سخت است، برای انجام آن به شما پول میدهند.
برای پیدا کردن آن هدیه های الهی در خودتان به چیزهایی فکر کنید که برایتان ساده است. یعنی کارهایی که برای شما خیلی ساده اند اما برای دیگران اینطور نیست. چه کارهایی هست که دیگران برای انجام آن سراغ شما می آیند چون برای شما مثل آب خوردن است و برای تان مهم نیست که حتی درقبال آن به شما پولی بپردازند.
۶- تکنیک یادآوری بخش جذاب زندگی یا کار
گاهی اوقات استعدادهای ما به این دلیل پنهان میشوند که ما خودمان را مشغول کارهای دیگری میکنیم تا پول دربیاوریم. به جای این باید به کارهایی فکر کنیم که واقعاً در آن توانمندیم. مثلاً من همیشه نویسنده خیلی خوبی بودم ولی هیچ وقت فکر نمی کردم که این میتواند شغلم باشد. در دانشگاه محیط زیست خواندم و بعد از فارغ التحصیلی در صنعت محیط زیست وارد کار شدم. آنجا بود که موقع نوشتن گزارش های کاری و حرفه ای فهمیدم استعداد واقعی من نویسندگی است و از آنجا بود که وارد این کار شدم.
موفقیت ها و دستاوردهای زندگی گذشته تان را به یادآورده و جایی یادداشت کنید، حتی موفقیتهایی که در کودکی به آن دست پیدا کردید. به کارتان فکر کنید و ببینید که از کدام خوشتان می آید، آن ها را هم یادداشت کنید. مطمئناً یک نقطه مشترک در همه آن ها احساس خواهید کرد و به همین ترتیب استعداد پنهان تان را کشف میکنید.
۷- تکنیک ۴ ستون
این تکنیک باید بعد از تکنیکهای دیگر انجام شود. یک تکه کاغذ بردارید ۴ ستون بکشید.
در ستون اول چیزهایی که دیگران در مورد شما میگویند را بیان کنید. (تکنیک اول). در ستون دوم چیزهایی که برای شما ساده است اما برای دیگران سخت است را بنویسید (تکنیک پنجم و سوم) در ستون سوم چیزهایی که به آن ها علاقه دارید را بنویسید (تکنیک دوم و چهارم و ششم).
حالا چک کنید که چه چیزی در همۀ این موارد مشترک است و یا به هم نزدیک است؟ آنهایی که در هر چهار ستون هستند هدایای خداوند هستند به شما.
۸- نخواهید که شبیه به دیگران شوید.
تا به حال همۀ نکاتی که گفتیم راجع به بایدها بود و کارهایی که باید بکنید. اما نکته آخر کاری است که نباید بکنید. هرگز نخواه که کس دیگری باشی، بخواه که بهترین خویشتن خویش باشی. قاتل استعدادیابی، استاندارد شدن است. شبیه به هم شدن، است. پس ویژه باش و متمایز باش و ممتاز چون خداوند تو را متفاوت و ویژه آفریده است.
از مجموعه کتاب های کوچک زندگی زیبا
From the Mini-book series of a wonderful life
دسامبر 2012 در 08:59
سلام
متشکرم از مطلب مفیدتان
کاش میفرمودید که این متن رو اثر گروه هشت بهشت استفاده کرده اید
این آدرس سایت هشت بهشت است
http://www.8beheshtgroup.com/
دسامبر 2012 در 17:23
با سپاس از توجه حضرتعالی. گاهی مطالبی از دوستان ارسال میگردد که فاقد منبع می باشد.