برقص، عشق بورز، بخوان، زندگی کن !
تا حالا عادت داشتید اشیاء بیمصرف رو انبار کنید؟
و فکر کنید یه روزی “کی میدونه چه وقت” شاید به دردتون بخوره؟
تا حالا شده که پولهاتون رو جمع کنین و به خاطر اینکه فکر میکنید در آینده شاید بهش محتاج بشین، خرجش نکنید؟
تا حالا شده که لباسهاتون، کفشهاتون، لوازم منزل و آشپزخونتون و چیزای دیگه رو که حتی یکبار هم از اونا استفاده نکردین، انبار کنید؟
درون خودت چی؟
تا حالا شده که خاطره سرزنشها، خشمها، ترسها و چیزای دیگه رو به خاطر بسپاری؟
دیگه نکن !
تو داری بر خلاف مسیر کمال یابی خودت حرکت می کنی!
باید جا باز کنی … یه فضای خالی تا اجازه بده چیزای تازه به زندگیت وارد بشه.
باید خودتو از شر چیزای بیمصرفی که در تو و زندگیت هستن خلاص کنی تا کامیابی به زندگیت وارد بشه.
قدرت این تهی بودن در اینه که هر چی که آرزوش رو داشتی، جذب میکنه.
تا وقتی که در جسم و روح خودت احساسات بیفایده رو نگهداری، نمیتونی جای خالی برای موقعیتهای تازه بوجود بیاری.
خوبیها باید در چرخش باشن …. کشوها، قفسهها، اتاق کار و گاراژ رو تمیز کن.
هر چیزی رو که دیگه لازم نداری بنداز دور … میل به نگهداشتن چیزای بیمصرف، زندگی رو پر پیچ و تاب میکنه.
این اشیاء نیستن که چرخ زندگی تو رو به حرکت در میارن … به جای نگهداشتن …
وقتی انبار می کنیم، احتمال خواستن رو تصور میکنیم ، احتمال تنگدستی رو ….
فکر میکنیم که فردا شاید لازم بشن و نمیتونیم دوباره اونا رو فراهم کنیم …
با این فکر تو دو تا پیغام به مغزت و زندگیت میفرستی
که به فردا اعتماد نداری …و اینکه تو شایسته چیزای خوب و تازه نیستی
به همین دلیل با انبار کردن چیزای بیمصرف خودتو سر پا نگه میداری
برقص
چنانکه گویی کسی تو را نمیبیند
عشق بورز
چنانکه گویی هرگز آزرده نشدهای
بخوان
چنانکه گویی کسی تو را نمیشنود
زندگی کن
چنانکه گویی بهشت روی زمین است
خودت رو از قید هرچه رنگ و روشنایی باخته، برهان
بذار نو به زندگیت وارد بشه
و خودت …
هیچ دیدگاه
دیدگاهتان را بفرستیددیدگاهی داده نشده است.