از رنجی که می بریم
با شنیدن نام شریعتی آن چه در ذهن نقش می بندد شور آزادگی است . شریعتی یکه تاز عرصه روشنفکری در دوران معاصر است. وی تمامی داشته های خود را در خدمت روشنفکری قرار داد و از بسیاری از خواسته ها چشم پوشید. دانش ، غیرت ، جسارت و هنر شریعتی به بهترین شکل بازگو کننده رنج هایی بود که او می کشید و بیانگر دردهایی است که مردم این دیار پیوسته با آنچهره به چهره بوده اند.
شریعتی در شعرها و نثرهایش غم ها و شادی ها و فریاد ها و آرزوها را به روایت نشسته است. سخنان شریعتی آیینه ی تمام نمای آن چیزی است که در آن وجود پرغوغا می گذشت.
چند جمله از ” دکتر علی شریعتی”
دیکتاتوری و آزادی از اینجا ناشی نمیشود که یک مکتب خود را حق بشمارد یا ناحق. بلکه از اینجا ناشی میشود که آیا حق انتخاب برای دیگران قائل است یا قائل نیست.
زنده بودن را به بیداری بگذرانیم که سالها به اجبار خواهیم خفت.
عشق خشن است و شدید و در عین حال ناپایدار و نامطمئن و دوست داشتن لطیف است و نرم و در عین حال پایدار و سرشار از اطمینان.
عشق بینایی را میگیرد و دوست داشتن میدهد.
عشق زیبایی های دلخواه را در معشوق می آفریند و دوست داشتن زیبایی های دلخواه را در دوست میبیند و می یابد.
آسمان تفرجگاه مردم کویر است.
حیف که تاریخ همیشه به سراغ آدمهای گنده می رود.
چقدر نشنیدن ها و نشناختن ها و نفهمیدن هاست که به این مردم آسایش و خوشبختی بخشیده است.
چه هراسی بالاتر از اینکه کسی خود را در درون خویش گم کرده باشد.
من از دو کار نفرت دارم یکی درددل کردن که کار شبه مردهاست و یکی هم از خود دفاع کردن برای تبرئه خودجوش زدن ها که کار مستضعفین است.
خداوند نعمت بزرگی که به آدمها داده است این است که ازشنیدن سکوت عاجزند واز این روست که همگی آسوده و خوش زندگی می کنند.
هیچ دیدگاه
دیدگاهتان را بفرستیددیدگاهی داده نشده است.